به گزارش قدس آنلاین، بسیاری او را آخرین یادگار مکتب فلسفی تهران و بقیةالسلف شهر هزار حکیم یعنی تهران میدانستند. به همین بهانه، برشهایی از زندگی و خاطرات این عالم را به روایت حجتالاسلام حمید سبحانی صدر در کتاب «فیضیه تهران» از نظر میگذرانیم.
از مکتبخانه تا همدرسی با آیتالله مهدوی کنی
آیتالله سید حسن سعادت مصطفوی خرداد ماه ۱۳۱۵ در شهر قاین متولد شد. پدرش، آیتالله سید محمد سعادت مصطفوی از علمای نامدار قاین و از شاگردان برجسته آقابزرگ شهیدی حکیم و مرحوم ادیب نیشابوری اول بود. سید حسن در کودکی به مکتبخانه و سپس به دبستان رفت و سال ۱۳۲۵ به همراه خانوادهاش به تهران آمد. وی با تکمیل دوره دبستان در تهران، به مدرسه علمیه رضائیه رفت و بیشتر دروس مقدماتی از ادبیات عرب، شرح لمعه، شرح تجرید، معالمالاصول، شرح منظومه و شرح اشارات و قسمتی از شفا را نزد پدرش که از استادان و مدرسان مدرسه رضائیه بود، فراگرفت. پس از آن در سن ۲۵سالگی با اجازه پدر به درس فقه و فلسفه آیتالله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی رفت که در مجموع هفت سال به طول انجامید. از همدرسان ایشان در درس فلسفه علامه رفیعی قزوینی میتوان به آیتالله مهدویکنی، حاج آقا رضی شیرازی و دکتر سید حسین نصر اشاره کرد.
خاطراتی از تلمذ در محضر علامه رفیعی قزوینی
آیتالله مصطفوی در بیان خاطرات خود از درس اسفار علامه رفیعی قزوینی میفرماید: «ما آن وقت کتاب هم نداشتیم. اسفار چاپ نشده بود...؛ یکی از دوستانم - پسر مرحوم آقای معزالدوله- در مدرسه مروی اتاق داشت. ایشان یک اسفار از این اسفارهای رحلی از کتابخانه مدرسه مروی گرفته بود و من به اتاق او میرفتم. عصری که درس آسید ابوالحسن تمام میشد، میرفتم مسجد امام نماز میخواندم. آنجا شبها باز بود... گاهی هم با بعضی مینشستیم و حرفهای ادبی و غیرادبی میزدیم، بعد آنجا که تمام میشد، من دیگر به منزلمان نمیرفتم، به مدرسه مروی میرفتم و مطالعهام را میکردم. باز با همین حسن آقای معزالدوله در خیابان راه میرفتیم. او به طرف خانهاش که در خیابان ایران بود میرفت و من هم میرفتم به طرف منزلمان.
شخصیتهای علمی و معنوی تأثیرگذار بر آیتالله مصطفوی
آیتالله مصطفوی چهار سال نیز در درس فقه عالم ربانی، مرحوم آیتالله شیخ محمدتقی آملی در تهران حضور یافت. ایشان درباره روابط خود با استادان و طلاب مدرسه مروی میفرماید: «ما به مدرسه هم خیلی رفتوآمد داشتیم. نزدیکش هم محله کلیمیها بود؛ از توی محلهها میانبر میزدیم میرفتیم مدرسه مروی. آنجا هم علمایی بودند که درس میگفتند، خود آمیرزا باقر آشتیانی یک درس خارج داشت. بزرگان دیگر هم بودند که در آنجا درس و بحث داشتند. بعضی از رفقا هم بودند که با ما هممباحثه بودند». سید حسن چهار سال از درس اصول آیتالله شیخ محمد حسین ثقفی تهرانی که پیرمردی ۹۰ساله و از شاگردان آخوند خراسانی بود، بهره برد. ایشان برای مدت کوتاهی نیز به قم مشرف شد و در درس مرحوم علامه طباطبایی شرکت کرد، اما چون شرایطش با اقامت در شهر قم سازگار نبود، به تهران بازگشت.
یکی از شخصیتهای علمی و معنوی که تأثیر بسزایی در شخصیت آیتالله مصطفوی داشته و ایشان از او به نیکی یاد میکند، جناب میرزا محمدعلی حکیم شیرازی است. ایشان دراین باره میفرماید: «این آقای حکیم تشکر آمیرزا محمدعلی حکیم شیرازی از عرفا بود که فروزانفر او را از شیراز آورده بود و در دانشکده الهیات تدریس میکرد. در مدرسه مروی هم طلبهها خیلی سر به سرش میگذاشتند. یک روز به او گفتم: آقای حکیم! من میخواهم در خدمت شما عرفان بخوانم. گفت: به مدرسه شما (مدرسه رضائیه) بیایم؟ گفتم: نه، در مدرسه طلبگی نمیشود. گفت: در مدرسه مروی (چطور)؟ گفتم: نه، اینجا هم نمیشود.
من دو سال تمام به درس ایشان رفتم. آن وقت میگفت: بله، من روح را از بدن بیرون آوردم و (بدن) خودم را از روح تخلیه کردم، (طوری که) یک مدتی خیال میکردند من دیوانه شدم، درحالی که اینطوری نبود. ایشان برای خودش مقاماتی و چیزهایی را میگفت؛ من هم به او عقیده داشتم... مثلاً یکی از چیزهایی که ایشان به من سفارش کرد -این بود که میگفت: شما- «زیارت جامعه کبیره را حفظ کن و هر روز به نیت یک امام بخوان» که من از آن وقت حفظ کردم و هر روز به نیت یکی از معصومین میخواندم.... من پیش ایشان عرفان را با متن کتاب مجلی خواندم و در ضمن آن، مطالبی از فتوحات و فصوص. ایشان اغلب درس را از حفظ میگفت و مسلط بود. کتاب باز نمیکرد که بخواند و از حفظ میگفت...؛ یک ید طولایی داشت در تأویل شعرهای حافظ، به قدری قشنگ شعرهای حافظ را با مضامین عرفانی تطبیق میداد که مرا به حافظ علاقهمند کرده بود و بیشتر شعرهای حافظ را از حفظ بودم. تأویلاتی در شعر میکرد که نمونهاش را ندیدم. یکی از خصوصیاتش این بود که هیچ وقت عصبانی نمیشد. میآمد مدرسه مروی، طلبهها سر به سرش میگذاشتند و میخندیدند، (ولی) اصلاً ندیدم عصبانی شود. بر خودش مسلط بود».
آیتالله مصطفوی از سال ۱۳۴۷ در یکی از مساجد منطقه نیاوران به تبلیغ و سپس اقامه جماعت مشغول شد و سه سال بعد نیز منزل خود را از خیابان هفده شهریور به نیاوران منتقل کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی، به دستور امام خمینی(ره) کمیته انقلاب اسلامی کاخ نیاوران تشکیل شد و آیتالله مصطفوی ریاست این کمیته را برعهده گرفت.
از تدریس در مدرسه سپهسالار تا ریاست دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع)
آیتالله مصطفوی با رسیدن تحصیلاتش به سطح و خارج، همزمان دروس پایینتر همچون مطول، لمعه، قوانین، منطق و فلسفه را در مدرسه رضائیه تدریس میکرد. مدتی نیز در مدرسه فیلسوفالدوله درس میداد.
سه سال پیش از انقلاب، آیتالله میرزا عبدالکریم حقشناس در دیداری به ایشان فرمود: از آنجا که دکتر مهدی حائری یزدی به خاطر انتخابش به نمایندگی آیتالله بروجردی در آمریکا، تولیت مدرسه سپهسالار قدیم را به من سپردهاند و طبق وقفنامه باید فلسفه در آنجا تدریس شود، از شما تقاضا میکنم درس معقول را در اینجا آغاز کنید. آیتالله مصطفوی نیز میپذیرد و به تدریس در مدرسه سپهسالار قدیم میپردازد. چندی بعد طلاب مدرسه مروی اصرار میکنند درس معقول ایشان به این مدرسه منتقل شود تا آنان نیز بهرهمند شوند. به این ترتیب، درس آیتالله مصطفوی به مدرسه مروی منتقل میشود و جمع زیادی از طلاب و فضلا در درس اشارات ایشان حضور مییابند.
آیتالله مصطفوی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ ریاست دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) را برعهده داشت و پس از آن نیز به مدت چهار سال، دانشکده الهیات دانشگاه تهران را اداره میکرد.
ایشان از سال ۱۳۷۸ ضمن تدریس در دانشگاه قم، در مدرسه دارالشفا، الهیات شفا را به طلاب درس داد که نزدیک به یک دهه به طول انجامید. پس از آن نیز متناوب در حوزه قم به امر تدریس اشتغال داشته است.
خبرنگار: نیکوکار
انتهای پیام/
نظر شما